امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Router

ˈraʊt̬ər ˈruːtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
تکنولوژی کامپیوتر مسیریاب، رهیاب (دستگاه رایانه‌ای شبکه‌ای) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A malfunctioning router can disrupt online communication.
- مسیریاب خراب می‌تواند ارتباط آنلاین را مختل کند.
- He installed a new router to enhance the network speed.
- او یک رهیاب جدید برای افزایش سرعت شبکه نصب کرد.
noun countable
دستگاه برش، دستگاه تراش چوبی، دستگاه ویرتگن، ماشین آسفالت‌تراش
- The router's sharp cutter made quick work of shaping the hardwood.
- برش تیز دستگاه تراش چوبی باعث شد تا به‌سرعت چوب سخت را درست کند.
- After setting up the router, he began milling the edges of the metal sheet.
- پس‌از راه‌اندازی دستگاه برش، او شروع به آسیاب کردن لبه‌های ورق فلزی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت router

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «router» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/router

لغات نزدیک router

پیشنهاد بهبود معانی