امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Safeguard

ˈseɪfɡɑːrd ˈseɪfɡɑːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    safeguarded
  • شکل سوم:

    safeguarded
  • سوم‌شخص مفرد:

    safeguards
  • وجه وصفی حال:

    safeguarding
  • شکل جمع:

    safeguards

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
اقدام ایمنی، تدبیر حفاظتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
verb - transitive
نگهداری کردن از، حفظ کردن، محافظت کردن از، حفاظت کردن از، حراست کردن از، محفوظ نگه داشتن
- the necessary safeguards for preserving the people's rights
- تضمین‌های لازم برای حفظ حقوق اساسی مردم
- legal safeguards against fraud
- اقدامات ایمنی قانونی در برابر فریبکاری
- as a safeguard against unforeseen events
- به‌عنوان حفاظت در مقابل رویدادهای پیش‌بینی‌نشده
- in order to safeguard the country's independence
- به‌منظور پاسداری استقلال کشور
- a high wall that safeguards the house against thieves
- دیوار بلندی که خانه را از سارقان ایمن می‌دارد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد safeguard

  1. noun protection
    Synonyms:
    aegis armament armor buffer bulwark convoy defense escort guard screen security shield surety ward
    Antonyms:
    endangerment harm hurt injury
  1. verb protect
    Synonyms:
    assure bulwark conserve cover defend ensure fend guard insure look after preserve ride shotgun save screen secure shield watch over
    Antonyms:
    endanger harm hurt injure lay open

ارجاع به لغت safeguard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «safeguard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/safeguard

لغات نزدیک safeguard

پیشنهاد بهبود معانی