با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Scarcely

ˈskersli ˈskeəsli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb C2
بسیار کم، اندکی، به‌سختی، تازه، کمی، به محض اینکه، چند‌لحظه‌ای نگذشته بود که
- I had scarcely finished dinner when he arrived.
- تازه شام را تمام کرده بودم که او وارد شد.
- scarcely more than two miles from my house
- اندکی بیش از دو مایل از خانه‌ی من
- I scarcely noticed what was going on.
- به سختی متوجه شدم که چه چیزی دارد روی می‌دهد.
adverb
حتی، هنوز هم نه، فقط، کمتر از
- She is scarcely fifteen years old.
- او حتی پانزده سال هم ندارد.
- An English teacher who scarcely knows a word of English!
- معلم انگلیسی که حتی یک کلمه انگلیسی بلد نیست!
- scarcely two hours
- کمتر از دو ساعت
- I had scarcely read the letter when they handed me another one.
- هنوز نامه را نخوانده بودم که یک نامه‌ی دیگر به دستم دادند.
adverb
به ندرت، ندرتا، دیر به دیر
- She scarcely comes here any more.
- او دیگر دیربه‌دیر اینجا می‌آید.
- My mother scarcely wore red dresses.
- مادرم به ندرت لباس قرمز می‌پوشید.
adverb
شاید نه، محتملا نه
- There could scarcely have been found a leader better suited for the work.
- احتمال بسیار کمی وجود داشت که بتوان مدیر بهتری را برای آن کار پیدا کرد.
adverb
حتما نه، محققا نه، اصلا نه
- We could scarcely interfere between the man and his wife.
- ما اصلاً نمی‌توانستیم در کار آن مرد با زنش مداخله کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scarcely

  1. adverb barely
    Synonyms: hardly, imperceptibly, infrequently, just, just barely, only just, rarely, scantily, seldom, slightly
    Antonyms: adequately, commonly, sufficiently

ارجاع به لغت scarcely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scarcely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scarcely

لغات نزدیک scarcely

پیشنهاد بهبود معانی