با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Scheming

ˈskiːmɪŋ ˈskiːmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    schemed
  • شکل سوم:

    schemed
  • سوم شخص مفرد:

    schemes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun uncountable
(رفتار یا فعالیت) حیله‌گر، مکار، حقه‌باز، دوزوکلک
- His scheming nature made it difficult to trust him.
- ماهیت حقه‌بازش اعتماد به او را دشوار می‌کرد.
- The scheming politician plotted to gain more power.
- این سیاست‌مدار مکار برای به دست آوردن قدرت بیشتر نقشه کشید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scheming

  1. adjective deceitful, sly
    Synonyms: artful, calculating, conniving, crafty, cunning, designing, duplicitous, foxy, slippery, tricky, underhand, wily
    Antonyms: aboveboard, honest, open

ارجاع به لغت scheming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scheming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scheming

لغات نزدیک scheming

پیشنهاد بهبود معانی