امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Semen

ˈsiːmən ˈsiːmən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
نطفه، منی، دانه، تخم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد semen

  1. noun The male fluid of fertilization
    Synonyms:
    seed sperm seminal-fluid ejaculate come

ارجاع به لغت semen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «semen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/semen

لغات نزدیک semen

پیشنهاد بهبود معانی