با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Semester

səˈmestər səˈmestə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    semesters

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
نیمسال تحصیلی، نیمسال آموزشی، ترم
- The first semester of college can be overwhelming for many students.
- اولین ترم دانشگاه برای بسیاری از دانشجویان ممکن است طاقت‌فرسا باشد.
- Usually, an academic year consists of two semesters.
- سال تحصیلی معمولاً از دو نیمسال تشکیل می‌شود.
- A year can be divided into two semesters.
- سال را می‌توان به دو نیمسال تقسیم کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد semester

  1. noun term
    Synonyms: course, period, quarter, session

ارجاع به لغت semester

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «semester» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/semester

لغات نزدیک semester

پیشنهاد بهبود معانی