امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shaved

American: ˈʃeɪvd British: ʃeɪvd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل سوم:

    shaven
  • سوم‌شخص مفرد:

    shaves
  • وجه وصفی حال:

    shaving

معنی‌ها

adjective B1
زمان گذشته ساده فعل Shave

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
adjective
قسمت سوم فعل Shave
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shaved

  1. verb To remove hair
    Synonyms:
    stripped trimmed shaded cut
  1. verb Cut or remove with or as if with a plane
    Synonyms:
    skimmed pared grazed trimmed whittled planed splintered slivered slipped kissed slashed separated scraped reduced portioned shorn brushed mown glanced flicked divided cut cropped cheated
  1. adjective Having the beard or hair cut off close to the skin
    Synonyms:
    shaven
    Antonyms:
    unshaven
  1. verb To come close to or graze in passing.
    Synonyms:
    brushed

ارجاع به لغت shaved

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shaved» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shaved

لغات نزدیک shaved

پیشنهاد بهبود معانی