امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shirk

ʃɜːrk ʃɜːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
شانه خالی کردن از، از زیر کاری در رفتن، روی گرداندن از، طفره زدن، اجتناب، طفره‌رو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Parents should never shirk their duties toward their children.
- والدین هرگز نباید در انجام وظایف خود نسبت به فرزندانشان کوتاهی کنند.
- start helping me and stop shirking!
- شروع کن به کمک کردن به من و از زیر کار در نرو!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shirk

  1. verb avoid, get out of responsibility
    Synonyms:
    bypass cheat creep dodge dog duck elude eschew evade fence get around goldbrick lie down on job lurk malinger parry pussyfoot quit shuffle off shun sidestep skulk slack slink slip slough off snake sneak steal
    Antonyms:
    do face meet

ارجاع به لغت shirk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shirk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shirk

لغات نزدیک shirk

پیشنهاد بهبود معانی