با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shortchange

ˈʃɔːrtˈt͡ʃeɪndʒ ˈʃɔːtˈt͡ʃeɪndʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کم دادن (پول)، کم تحویل دادن (پول)، فریب دادن
- The shopkeeper shortchanged me, but I didn't notice.
- مغازه‌دار به من کم پول پس داد؛ ولی من متوجه نشدم.
- The band shortchanged its fans by playing for only 30 minutes.
- این گروه تنها با ۳۰ دقیقه نواختن، هواداران خود را فریب داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shortchange

  1. verb cheat
    Synonyms: bamboozle, bilk, deceive, defraud, double-deal, dupe, finagle, fleece, flimflam, gyp, hose, mislead, rip off, rook, sandbag, scam, screw, shaft, stiff, swindle, take, trick
  2. verb cheat someone of fair share
    Synonyms: fleece, rip off, shortchange, shortweight, skim off the top, sting

ارجاع به لغت shortchange

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shortchange» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shortchange

لغات نزدیک shortchange

پیشنهاد بهبود معانی