با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shortly

ˈʃɔːrtli ˈʃɔːtli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
به‌ زودی، زود، به‌ اختصار، کمی، اندکی
- They will arrive shortly.
- به‌ زودی وارد خواهند شد.
- shortly before noon
- کمی پیش از ظهر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shortly

  1. adverb right away
    Synonyms: anon, any minute now, before long, by and by, in a little while, presently, proximately, quickly, soon
    Antonyms: later

لغات هم‌خانواده shortly

ارجاع به لغت shortly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shortly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shortly

لغات نزدیک shortly

پیشنهاد بهبود معانی