گذشتهی ساده:
shovedشکل سوم:
shovedسومشخص مفرد:
shovesوجه وصفی حال:
shovingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- با هل دادن قایق را از کرانه دور کردن 2- (عامیانه) راهی شدن، عزیمت کردن
(عامیانه) اگر برخورد تبدیل به جنگ شود، اگر قضیه بالا بگیرد
(عامیانه - معمولا با: if یا when) بحران، سختی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shove» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shove