با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shove Off

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
1- با هل دادن قایق را از کرانه دور کردن 2- (عامیانه) راهی شدن، عزیمت کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shove off

  1. verb leave quickly
    Synonyms: blow, clear out, depart, exit, get off, go, go away, pull out, push off, quit, run along, start out, take off, vamoose
    Antonyms: arrive, come

ارجاع به لغت shove off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shove off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shove-off

لغات نزدیک shove off

پیشنهاد بهبود معانی