امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shrimp

ʃrɪmp ʃrɪmp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive countable B1
جانورشناسی میگو، ماهی میگو، روبیان link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shrimp

  1. noun A totally insignificant person
    Synonyms:
    runt peewee prawn cipher nebbish krill nobody nonentity nothing pip-squeak zero zilch shellfish half-pint

ارجاع به لغت shrimp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shrimp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shrimp

لغات نزدیک shrimp

پیشنهاد بهبود معانی