گذشتهی ساده:
shuffledشکل سوم:
shuffledسومشخص مفرد:
shufflesوجه وصفی حال:
shufflingشکل جمع:
shufflesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خلاص شدن، دور انداختن، (از شر چیزی) راحت شدن
(بهواسطهی شلوغی و عدمنظم) از قلم افتادن یا انداختن، گم کردن یا شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shuffle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shuffle