امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sickness

ˈsɪknəs ˈsɪknəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sicknesses

معنی

noun B2
ناخوشی، بیماری، مرض، حالت تهوع، آشوب دل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sickness

  1. noun ill or abnormal condition
    Synonyms: affection, affliction, ailment, bug, complaint, condition, disease, diseasedness, disorder, ill, ill health, illness, indisposition, infirmity, malady, nausea, queasiness, syndrome, unhealth, unhealthfulness, unwellness
    Antonyms: good health, health, wholesomeness

لغات هم‌خانواده sickness

ارجاع به لغت sickness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sickness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sickness

لغات نزدیک sickness

پیشنهاد بهبود معانی