با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sidling

American: ˈsaɪdl̩ɪŋ British: ˈsaɪdl̩ɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
( sideling ) از پهلو، یک‌وری، کج، مایل، سراشیب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sidling

  1. verb Move sideways
    Synonyms: tilting, edging, sashaying, sauntering, inching, veering, easing

ارجاع به لغت sidling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sidling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sidling

لغات نزدیک sidling

پیشنهاد بهبود معانی