با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sigh

saɪ saɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sighed
  • شکل سوم:

    sighed
  • سوم شخص مفرد:

    sighs
  • وجه وصفی حال:

    sighing
  • شکل جمع:

    sighs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive B2
آه، آه کشیدن، افسوس خوردن، آه حسرت کشیدن
- The widow kept sighing.
- بیوه‌زن مرتباً آه می‌کشید.
- The wind kept sighing in the branches.
- باد همچنان در میان شاخه‌ی درختان صدایی آه‌مانند ایجاد می‌کرد.
- She was sighing for the days of her youth.
- به ایام جوانی خود حسرت می‌خورد.
- to sigh the night away
- شب را با غم و افسوس طی کردن
- a sigh of relief
- نفس راحت
- The motor stopped with a sigh.
- موتور با صدای آه مانندی از کار افتاد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sigh

  1. verb breathe out heavily
    Synonyms: blow, complain, cry, exhale, gasp, grieve, groan, howl, lament, moan, murmur, pant, respire, roar, sob, sorrow, sough, suspire, wheeze, whine, whisper, whistle
  2. verb long for
    Synonyms: ache, crave, dream, hanker, hunger, languish, lust, mourn, pine, suspire, thirst, yearn
    Antonyms: dislike, hate

ارجاع به لغت sigh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sigh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sigh

لغات نزدیک sigh

پیشنهاد بهبود معانی