با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Silkily

ˈsɪlkli ˈsɪlkli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به نرمی، با لطافت، به آرامی
- The dancer moved silkily across the stage.
- رقصنده به آرامی روی صحنه حرکت کرد.
- She spoke silkily, her voice smooth and seductive.
- او به آرامی حرف می‌زد و صدایش ملایم و فریبنده بود.
adverb
ابریشم‌گونه، مانند ابریشم
- Her hair draped silkily over her shoulders.
- گیسوانش مانند ابریشم روی شانه‌هایش ریخته بود.
- The curtains billowed silkily in the breeze.
- پرده‌ها مانند ابریشم با نسیم به حرکت درمی‌آمدند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت silkily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «silkily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/silkily

لغات نزدیک silkily

پیشنهاد بهبود معانی