با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Silvery

ˈsɪlvri ˈsɪlvri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
نقره فام، سیمین، سفید، براق، صاف، سیم اندود
- in the light of silvery moon
- در نور ماه سیمگون
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد silvery

  1. adjective Shining
    Synonyms: silver, shiny, glittering, argent, brilliant, silvern, silverish
  2. adjective Musical
    Synonyms: melodious, resonant, silvern, sonorous

ارجاع به لغت silvery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «silvery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/silvery

لغات نزدیک silvery

پیشنهاد بهبود معانی