با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Siphon

ˈsaɪfn ˈsaɪfn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    siphoned
  • شکل سوم:

    siphoned
  • سوم شخص مفرد:

    siphons
  • وجه وصفی حال:

    siphoning
  • شکل جمع:

    siphons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
آبشویه، فلاش تانک، زانویی، لوله خمیده یا گلوشتری، سیفون، از لوله یا سیفون رد کردن
- We siphoned gasoline from the tank.
- از باک ماشین (با لوله) بنزین کشیدیم.
- Taxes siphon off most of our income.
- مالیات بیشتر درآمد ما را درمی‌کشد.
- She siphoned off part of the money into her own account.
- بخشی از پول را (یواشکی) به حساب خودش ریخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد siphon

  1. noun A tubular organ in an aquatic animal (especially in mollusks) through which water can be taken in or expelled
    Synonyms: syphon, drain, draw, funnel, pipe, pump, tube
  2. verb Convey, draw off, or empty by or as if by a siphon
    Synonyms: syphon, siphon-off

ارجاع به لغت siphon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «siphon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/siphon

لغات نزدیک siphon

پیشنهاد بهبود معانی