با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sissified

American: ˈsɪsɪfaɪd British: ˈsɪsɪfaɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( sissy ) خواهر، دختر، مرد یا بچه زن‌صفت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sissified

  1. adjective Having qualities more appropriate to women than to men
    Synonyms: effeminate, epicene, sissyish, feminine, emasculate, unmanly, womanish, cissy, sissy

ارجاع به لغت sissified

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sissified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sissified

لغات نزدیک sissified

پیشنهاد بهبود معانی