امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sketchy

ˈsketʃi ˈsketʃi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    sketchier
  • صفت عالی:

    sketchiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
عاری از جزئیات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
adjective
سردستی، از روی عجله، ناقص، سطحی
- His knowledge of geography is sketchy.
- دانش او در جغرافی سطحی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sketchy

  1. adjective rough, incomplete
    Synonyms:
    coarse crude cursory defective depthless faulty imperfect inadequate insufficient introductory outline perfunctory preliminary scrappy shallow skimpy slight superficial uncritical unfinished vague
    Antonyms:
    complete detailed finished full

ارجاع به لغت sketchy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sketchy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sketchy

لغات نزدیک sketchy

پیشنهاد بهبود معانی