گذشتهی ساده:
slippedشکل سوم:
slippedسومشخص مفرد:
slipsوجه وصفی حال:
slippingشکل جمع:
slipsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از گیر کسی فرار کردن، فلنگ را بستن، جیم شدن
بدون قصد و منظور حرفی را زدن، ندانسته افشا کردن، از دهان (کسی) پریدن
(امریکا - عامیانه) حیله زدن، کلاه گذاشتن، گوش کسی را بریدن، (به کسی) قالب کردن، انداختن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slip» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slip