با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Snaffle

ˈsnæfl ˈsnæfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive
(در بریتانیا، محاوره) چپو کردن، غارت کردن، (شخص) قُر زدن، به تور زدن، تور کردن
noun
(اسب) دهنه، آب‌خوره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snaffle

  1. verb Get hold of or seize quickly and easily
    Synonyms: snap-up, grab
  2. noun A simple jointed bit for a horse; without a curb
    Synonyms: snaffle bit
  3. noun An instrument or means of restraining
    Synonyms: restraint, bit, brake, bridle, leash

ارجاع به لغت snaffle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snaffle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snaffle

لغات نزدیک snaffle

پیشنهاد بهبود معانی