امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Snapback

ˈsnæp.bæk ˈsnæpbæk
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: snap-back

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular informal
بازگشت سریع (به شرایط قبلی)، عقب‌گرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The stock experienced a rapid snapback after the initial drop in prices.
- سهام پس‌از افت اولیه‌ی قیمت‌ها، بازگشت سریعی را تجربه کرد.
- The team’s snapback from a losing streak showcased their resilience.
- بازگشت سریع این تیم از یک باخت، مقاومت آن‌ها را نشان داد.
- Following the setback, his snapback was impressive, regaining his confidence swiftly.
- پس‌از شکست، بازگشت سریع او تحسین‌برانگیز بود و اعتمادبه‌نفس خود را به‌سرعت به دست آورد.
noun countable uncountable
ورزش (در فوتبال) پاس (توپ)
- The quarterback executed a perfect snapback to start the play.
- بازیکن خط حمله پاسی عالی برای شروع بازی داد.
- After the snapback, the running back dashed toward the end zone.
- پس‌از پاس، به‌سمت ناحیه‌ی انتهایی عقب دوید.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت snapback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snapback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snapback

لغات نزدیک snapback

پیشنهاد بهبود معانی