با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Softly

ˈsɑːftli ˈsɒftli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1
به‌نرمی، با ملایمت، به‌آهستگی، به‌آرامی
- He closed the door softly.
- در را به‌آرامی بست.
- She spoke so softly it was hard to hear her.
- چون آرام صحبت می‌کرد، شنیدن صدایش سخت بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد softly

  1. adverb lightly
    Synonyms: agilely, airily, breezily, carelessly, daintily, delicately, faintly, gently, gingerly, gradually, nimbly, quietly, smoothly, tenderly

لغات هم‌خانواده softly

ارجاع به لغت softly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «softly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/softly

لغات نزدیک softly

پیشنهاد بهبود معانی