امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Softness

ˈsɑːftnəs ˈsɒftnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun uncountable B2
نرمی، ملایمت، لطافت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد softness

  1. noun The quality of being indistinct and without sharp outlines
    Synonyms:
    mellowness impressibility indistinctness gentleness plasticity blurriness fogginess mildness fuzziness
    Antonyms:
    loudness hardness sharpness fitness
  1. noun The trait of being effeminate (derogatory of a man)
    Synonyms:
    effeminacy effeminateness sissiness womanishness unmanliness
  1. noun Poor physical condition; being out of shape or out of condition (as from a life of ease and luxury)
    Synonyms:
    unfitness
  1. noun The quality of weather that is deliciously mild and soothing
    Synonyms:
    balminess

لغات هم‌خانواده softness

ارجاع به لغت softness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «softness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/softness

لغات نزدیک softness

پیشنهاد بهبود معانی