با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Soppy

ˈsɑːpi ˈsɒpi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خیس، مرطوب، خیلی خیس و لغزنده
- soppy weather
- هوای بارانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد soppy

  1. adjective Very wet
    Synonyms: sodden, wet, drenched, soaked, drippy, drizzling, soggy, saturated, damp, muggy, sopping, watery, rainy
  2. adjective Sentimental
    Synonyms: schmaltzy, maudlin, mushy, romantic, bathetic, mawkish, drippy, sentimental, gushy, slushy, soupy, sobby, soft, gooey, hokey, sloppy, sappy, kitschy, tear-jerking, schmalzy

ارجاع به لغت soppy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «soppy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soppy

لغات نزدیک soppy

پیشنهاد بهبود معانی