امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sore

sɔːr sɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sores

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
سخت، دشوار، مبرم، خشن، دردناک، ریشناک، دل‌ریش‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- sore struggles
- مبارزات توان‌فرسا
- with a sore heart
- با قلبی آکنده از اندوه
- My feet are sore from too much walking.
- از پیاده‌روی زیاد پاهایم درد می‌کند.
- a sore wound
- زخم دردناک
- I have a sore throat.
- گلودرد دارم.
- sore muscles
- عضلاتی که درد می‌کنند
- to be sore
- درد کردن یا داشتن
- I am sore all over.
- همه جایم درد می‌کند.
- sore news
- خبر رنج‌آور
- a sore subject
- یک موضوع رنج‌آور
- in sore need of help
- شدیداً نیازمند به کمک
نمونه‌جمله‌های بیشتر
adjective
رنجیده، رنجیده‌خاطر، عصبانی، ترش‌رو، اوقات تلخ
- Are you still sore at me?
- آیا هنوز از من رنجیده‌ای؟
- sore over what I had said
- رنجیده به‌ خاطر حرفی که من زده بودم
noun countable
زخم، ریش، جراحت، جای زخم
- His body was covered with sores.
- بدنش از جراحت پوشیده بود.
- The sore on my neck is getting worse.
- زخم گردنم دارد بدتر می‌شود.
adverb
بسیار، به شدت، به سختی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sore

  1. adjective hurt physically
    Synonyms:
    abscessed aching acute afflicted annoying bruised burned burning chafed critical distressing extreme hurtful hurting inflamed irritated pained painful raw reddened sensitive severe sharp smarting tender ulcerated uncomfortable unpleasant vexatious
    Antonyms:
    good well
  1. adjective angry; hurt mentally
    Synonyms:
    afflicted aggrieved annoyed annoying critical distressing grieved grieving indignant irked irritated pained peeved pressing resentful sensitive smarting stung troubled upset urgent vexed weighty
    Antonyms:
    delighted happy pleased

Idioms

  • a sore point

    نکته‌ی دردآور، چیزی که درباره‌ی آن شخص حساسیت دارد

ارجاع به لغت sore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sore

لغات نزدیک sore

پیشنهاد بهبود معانی