امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sped

sped sped
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sped
  • شکل سوم:

    sped
  • سوم‌شخص مفرد:

    speeds
  • وجه وصفی حال:

    speeding

معنی‌ها

noun adverb
زمان گذشته ساده فعل Speed

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun adverb
قسمت سوم فعل Speed
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sped

  1. verb Move fast
    Synonyms:
    rushed raced zipped hurried zoomed torn run ripped hastened hustled hasted whisked darted sprinted accelerated rated winged quickened whirled trotted prospered propelled shot precipitated dashed scoured paced sailed knotted rocketed barrelled pelted galloped favored fared facilitated flitted expedited fleeted dispatched flashed bustled clipped bucketed bolted
    Antonyms:
    hindered
  1. verb Move faster
    Synonyms:
    accelerated quickened furthered hustled hurried advanced expedited hastened
    Antonyms:
    delayed halted slowed

ارجاع به لغت sped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sped

لغات نزدیک sped

پیشنهاد بهبود معانی