تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
قی کردن، بالا آوردن
be a spitting image of someone
بسیار به کسی شباهت داشتن
شباهت کامل، عیناً، همانند
spit cotton (or spit sixpences)
تشنه بودن، عطش داشتن
بدون تأمل حرف خود را زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spit