با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spout

spaʊt spaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
لوله، دهانه، شیراب، ناودان، فواره، فوران، جوش، غلیان، پرش، جهش کردن، پریدن، فواره زدن، فوران کردن
- a ewer's spout
- لوله‌ی آفتابه
- a powerful spout that had made a curve in the sky
- فوران آب پرفشاری که در هوا قوس ایجاد کرده بود
- The whales' spouts were visible from afar.
- آبفشانه‌ی نهنگ‌ها از دور پیدا بود.
- The pipe was spouting oil into the air.
- لوله داشت نفت به هوا می‌پراند.
- He is always spouting Shakespeare.
- همه‌اش درباره‌ی شکسپیر درفشانی می‌کند.
- Blood was spouting from her mouth and nose.
- خون از دهان و دماغش فواره می‌زد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spout

  1. verb spurt, emit
    Synonyms: cascade, discharge, eject, erupt, expel, exude, gush, jet, pour, roll, shoot, spill, spray, squirt, stream, surge
    Antonyms: drain
  2. verb talk forcefully
    Synonyms: boast, brag, chatter, declaim, expatiate, go on, gush, harangue, hold forth, orate, pontificate, ramble, rant, sermonize, shoot off one’s mouth, speechify, spellbind, spiel, vapor, yell
    Antonyms: be quiet

Phrasal verbs

  • spout off

    نسنجیده حرف زدن، کتره‌گویی کردن، حرف بیجا زدن

Idioms

  • up the spout

    (انگلیس - عامیانه) 1- (قدیمی) در گرو 2- ورشکسته، مفلس 3- آبستن

ارجاع به لغت spout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spout

لغات نزدیک spout

پیشنهاد بهبود معانی