با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spunk

spʌŋk spʌŋk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دلیری، دل، جرئت، چوب، آتش‌زنه، آتش گرفتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spunk

  1. noun courage, nerve
    Synonyms: backbone, determination, doggedness, fortitude, gameness, grit, gumption, guts, intestinal fortitude, mettle, moxie, pluck, resolution, spirit, toughness, true grit
    Antonyms: cowardice

ارجاع به لغت spunk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spunk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spunk

لغات نزدیک spunk

پیشنهاد بهبود معانی