امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spunk

spʌŋk spʌŋk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دلیری، دل، جرئت، چوب، آتش‌زنه، آتش گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spunk

  1. noun courage, nerve
    Synonyms:
    backbone determination doggedness fortitude gameness grit gumption guts intestinal fortitude mettle moxie pluck resolution spirit toughness true grit
    Antonyms:
    cowardice

ارجاع به لغت spunk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spunk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spunk

لغات نزدیک spunk

پیشنهاد بهبود معانی