با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spunky

ˈspʌŋki ˈspʌŋki
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    spunkier
  • صفت عالی:

    spunkiest

معنی

پرحرارت، باروح، غیور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spunky

  1. adjective spirited
    Synonyms: active, alert, animated, bold, bouncy, brave, chirpy, courageous, eager, energetic, enthusiastic, fearless, fiery, full of life, full of spirit, game, gritty, gutsy, high-spirited, peppy, plucky, snappy, sprightly, tough, vigorous, zesty, zippy

ارجاع به لغت spunky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spunky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spunky

لغات نزدیک spunky

پیشنهاد بهبود معانی