Squashy
ˈskwɑːʃi / / ˈskwɒːʃi
ˈskwɒʃi
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
مترادف و متضاد squashy
-
adjective Yielding easily to pressure or weight; not firmSynonyms:soft squishy marshy pulpy spongy quaggy mushy pappy pulpous boggy miry mucky muddy yielding sloppy sloughy soggy swampy spongelike waterlogged
-
adjective Like a pulp or overripe; not having stiffnessSynonyms:pulpy
ارجاع به لغت squashy
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «squashy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squashy
لغات نزدیک squashy
- - squash bug
- - squasher
- - squashy
- - squat
- - squat toilet