با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Statuesque

ˌstætʃuˈesk ˌstætʃuˈesk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خوش‌هیکل و قد‌بلند، خوش‌قامت، رعنا، خوش‌ریخت
- She was a statuesque brunette.
- او یک سبزه‌ی خوش‌هیکل بود.
- She was a statuesque redheaded eyeful woman.
- او یک زن زیبای موسرخ خوش قامت بود.
adjective
شبیه مجسمه، سبک مجسمه، تندیس وار، مجسمه وار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد statuesque

  1. adjective tall and dignifed
    Synonyms: beautiful, graceful, grand, imposing, majestic, regal, shapely, stately, trim, well-proportioned
    Antonyms: short, small

ارجاع به لغت statuesque

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «statuesque» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/statuesque

لغات نزدیک statuesque

پیشنهاد بهبود معانی