امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Steadfast

ˈstedfæst ˈstedfɑːst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ثابت‌قدم، استوار، پابرجا، بااراده، باعزم، محکم، برقرار، پایدار، ثابت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a steadfast friend.
- دوست ثابت‌قدم.
- a house steadfast in storms.
- خانه‌ای که در توفان‌ها مستحکم است.
adjective
تغییر‌ناپذیر، ثابت
- the ocean is a rather steadfast environment.
- اقیانوس محیط نسبتاً تغییرناپذیری است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد steadfast

  1. adjective loyal, steady
    Synonyms:
    abiding adamant allegiant ardent bound changeless constant dedicated dependable enduring established faithful fast firm fixed immobile immovable inexorable inflexible intense intent liege never-failing obdurate persevering relentless reliable resolute rigid single-minded stable staunch stubborn sure tried-and-true true true-blue unbending unfaltering unflinching unmovable unqualified unquestioning unswerving unwavering unyielding wholehearted
    Antonyms:
    disloyal unreliable untrustworthy

ارجاع به لغت steadfast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «steadfast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/steadfast

لغات نزدیک steadfast

پیشنهاد بهبود معانی