با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Striker

ˈstraɪkər ˈstraɪkə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    strikers

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable C1
(فوتبال) شوت کن، گلزن، مهاجم، بازیکن خط حمله
- The striker flicked the ball into the back of the net.
- مهاجم توپ را به پشت دروازه فرستاد.
noun countable
کوبشگر، کوبنده، ضربه زننده
noun countable
شاگرد آهنگر، چکش زن، پتک زن
noun countable
(ناقوس و زنگ) چکش، زبانه
noun countable
ساعت زنگی
noun countable
سوزن
noun countable
اعتصابگر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد striker

  1. noun Someone who hits
    Synonyms: worker on strike, holdout, turnout, hitter, walk-outer, sit-downer

لغات هم‌خانواده striker

ارجاع به لغت striker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «striker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/striker

لغات نزدیک striker

پیشنهاد بهبود معانی