امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stringent

ˈstrɪndʒənt ˈstrɪndʒənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more stringent
  • صفت عالی:

    most stringent

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سفت‌وسخت، سخت‌گیرانه، جدی، اکید (مقررات و قانون و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The school has stringent rules regarding behavior.
- مدرسه قوانین سفت‌وسختی در مورد رفتار دارد.
- The new safety regulations are much more stringent than the previous ones.
- مقررات ایمنی جدید بسیار سخت‌گیرانه‌تر از موارد قبلی است.
adjective
اقتصاد در مضیقه، دچار تنگنا (از نظر عرضه‌ی پول)، ناشی از کمی عرضه‌ی پول، توأم با کم‌پولی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده
- a stringent money market
- بازار پول دچار تنگنا
- The company's stringent budgetary measures resulted in limited funds for expansion.
- اقدامات بودجه‌ای توأم با کم‌پولی شرکت منجر به محدودیت بودجه برای توسعه شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stringent

  1. adjective rigid, tight
    Synonyms:
    acrimonious binding brick-wall by the book by the numbers compelling confining convincing dead set on demanding draconian drawing dyed-in-the-wool exacting forceful hard hard-nosed harsh inflexible ironclad iron-fisted picky poignant powerful rigorous rough set severe stiff strict tough unpermissive valid
    Antonyms:
    flexible inexact tolerant

ارجاع به لغت stringent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stringent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stringent

لغات نزدیک stringent

پیشنهاد بهبود معانی