با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Stylus

ˈstaɪləs ˈstaɪləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
سوزن (روی دستگاه پخش‌کننده‌ی صدا)
- The DJ carefully placed the stylus on the record to start the music.
- دی‌جی با دقت سوزن را روی صفحه قرار داد تا موسیقی شروع شود.
- The stylus on the record player needs to be cleaned regularly to ensure optimal performance.
- برای اطمینان از عملکرد بهینه، سوزن روی دستگاه ضبط باید مرتباً تمیز شود.
noun countable
استایلوس (ابزاری به شکل قلم که به عنوان ابزار ورودی دستورها روی صفحه‌ی نمایش کامپیوتر و دستگاه تلفن همراه یا تبلت به کار می‌رود)
- The stylus on my smartphone makes it easier to write notes or draw on the screen.
- استایلوس روی گوشی هوشمند من نوشتن یادداشت یا کشیدن روی صفحه را آسان‌تر می‌کند.
- The teacher used a stylus to interact with the interactive whiteboard during the lesson.
- معلم برای تعامل با تخته‌سفید تعاملی در طول درس از استایلوس استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stylus

  1. noun A pointed tool for writing or drawing or engraving
    Synonyms: graver, stylograph, style, burin

ارجاع به لغت stylus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stylus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stylus

لغات نزدیک stylus

پیشنهاد بهبود معانی