امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Stymy

    American: ˈstaɪmiː British: ˈstaɪmɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun plural
    رجوع شود به: stymie

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد stymy

    1. noun A thwarting and distressing situation
      Synonyms:
      stymie
    1. verb Hinder or prevent the progress or accomplishment of
      Synonyms:
      obstruct blockade block hinder stymie embarrass

    ارجاع به لغت stymy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «stymy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stymy

    لغات نزدیک stymy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return