با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Subsequently

ˈsʌbsəkwəntli ˈsʌbsəkwəntli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb C1
سپس، متعاقباً
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subsequently

  1. adverb afterward
    Synonyms: after, afterwards, after while, at a later date, behind, by and by, consequently, finally, infra, in the aftermath, in the end, later, latterly, next
    Antonyms: earlier, former, prior

لغات هم‌خانواده subsequently

ارجاع به لغت subsequently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subsequently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subsequently

لغات نزدیک subsequently

پیشنهاد بهبود معانی