امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Surviving

sərˈvaɪvɪŋ səˈvaɪvɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    survived
  • شکل سوم:

    survived
  • سوم‌شخص مفرد:

    survives

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
در قید حیات، زنده، بازمانده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The rhinoceros is one of the world's oldest surviving species.
- کرگدن یکی از قدیمی‌ترین گونه‌های در قید حیات جهان است.
- Her estate was divided between her three surviving children.
- دارایی‌ِ او بین سه فرزند بازمانده‌یِ او، تقسیم شد.
adjective
باقی‌مانده، مانده
- She cherished the surviving artifacts from the ancient civilization.
- او آثار باقی‌مانده از تمدن باستان را گرامی می‌داشت.
- The museum displayed the surviving documents from the historical event.
- در این موزه اسناد باقی‌مانده از این رویداد تاریخی به نمایش گذاشته شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد surviving

  1. verb Live longer than
    Synonyms:
    living enduring outlasting persisting outliving weathering outwearing persevering lasting going remaining
    Antonyms:
    ceasing dying
  1. verb Support oneself
    Synonyms:
    continuing enduring existing outlasting outwearing withstanding weathering remaining persisting sustaining subsisting persevering outliving living bearing
    Antonyms:
    succumbing
  1. adjective Still in existence
    Synonyms:
    extant living remaining residual vestigial

لغات هم‌خانواده surviving

  • adjective
    surviving

ارجاع به لغت surviving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surviving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surviving

لغات نزدیک surviving

پیشنهاد بهبود معانی