امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tease

tiːz tiːz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    teased
  • شکل سوم:

    teased
  • سوم‌شخص مفرد:

    teases
  • وجه وصفی حال:

    teasing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive B2
دست انداختن، پا پی کسی شدن، مسخره کردن، گال دادن، سر‌به‌سر کسی گذاشتن، اذیت کردن، به بازی گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Dad, Mobin is teasing me!
- پدر، مبین دارد مرا اذیت می‌کند!
- Don't tease your younger brother!
- سر به سر برادر کوچکترت نگذار!
- They used to tease him over his Kashi accent.
- به‌خاطر لهجه‌ی کاشی‌اش او را مسخره می‌کردند.
noun countable
(شخص) اهل شوخی، اذیت‌کن
- Morteza, don't be such a tease - leave your sister alone!
- مرتضی، اذیت‌کن نباش و خواهرت رو راحت بذار!
verb - intransitive
(پرز پارچه یا الیاف پشم یا موی سر و غیره را با شانه زدن) وز کردن، پوش دادن
noun
(از نظر جنسی) تحریک کردن (ولی اقناع نکردن)، عشوه‌گری کردن، شهوت انگیزی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tease

  1. verb aggravate, provoke
    Synonyms:
    annoy badger bait banter be at bedevil beleaguer bother chaff devil disturb dog gibe give a hard time gnaw goad harass harry hector importune jive josh lead on mock needle nudge pester pick on plague put down rag rally razz rib ride ridicule roast send up slam snap sound spoof swipe at tantalize taunt torment vex worry

Phrasal verbs

  • tease out

    کشف کردن، یافتن، پی بردن، فهمیدن، (اطلاعات) استخراج کردن، (گره) باز کردن

ارجاع به لغت tease

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tease» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tease

لغات نزدیک tease

پیشنهاد بهبود معانی