امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Teem

tiːm tiːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    teemed
  • شکل سوم:

    teemed
  • سوم‌شخص مفرد:

    teems
  • وجه وصفی حال:

    teeming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive
پر بودن، فراوان بودن، بارور بودن، زاییدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- all those plans which were teeming in his mind
- همه‌ی آن نقشه‌هایی که در کله‌اش غلغله به‌پا کرده بودند
- The river is teeming with fish.
- رودخانه پر از ماهی است.
- a teeming rain
- باران سیل‌آسا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد teem

  1. verb be abundant, full
    Synonyms:
    abound bear be crawling with be full of be numerous be plentiful be prolific brim bristle burst burst at seams bustle crawl crowd flow grow jam overflow overrun pack pour pour out produce prosper pullulate rain roll in shower superabound swarm swell swim in wallow in
    Antonyms:
    lack need want

ارجاع به لغت teem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «teem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/teem

لغات نزدیک teem

پیشنهاد بهبود معانی