با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Terraform

ˈtɛrəˌfɔrm ˈtɛrəˌfɔːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    terraformed
  • شکل سوم:

    terraformed
  • سوم شخص مفرد:

    terraforms
  • وجه وصفی حال:

    terraforming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(سیارات دیگر را) زمینی کردن، قابل سکونت کردن، زمین‌سان کردن، قابل حیات کردن
- The scientists plan to terraform Mars.
- دانشمندان قصد دارند مریخ را قابل سکونت کنند.
- It would take centuries to terraform a planet like Venus.
- قرن‌ها طول می‌کشد تا سیاره‌ای مانند زهره را بتوان قابل سکونت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت terraform

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «terraform» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/terraform

لغات نزدیک terraform

پیشنهاد بهبود معانی