با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Throne

θroʊn θrəʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    throned
  • شکل سوم:

    throned
  • وجه وصفی حال:

    throning
  • شکل جمع:

    thrones

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
تخت، اورنگ، اریکه (برای پادشاه و ملکه)
- The king sat on the throne.
- شاه بر تخت نشست.
- The queen's throne was adorned with jewels.
- اریکه‌ی ملکه با جواهرات آراسته شده بود.
noun C2
تاج‌وتخت، سلطنت
- The prince was next in line for the throne.
- شاهزاده در صف رسیدن به تاج‌وتخت بود.
- The battle for the throne lasted for years.
- نبرد برای رسیدن به سلطنت چندین سال طول کشید.
noun informal
توالت (به‌ طنز)
- Don't forget to clean the throne before guests arrive!
- یادت نره که توالت رو قبل از اومدن مهمون‌ها تمیز کنی!
- He sat upon the throne, pondering life's mysteries!
- روی توالت نشست و به رازهای زندگی فکر کرد!
noun plural
دین (مسیحیت) عرشیان (گروهی از فرشتگان)
- They seek the guidance of thrones in times of distress.
- آن‌ها در مواقع سختی راهنمایی عرشیان را طلب می‌کنند.
- The thrones are the third order of angels.
- عرشیان سومین مرتبه‌ی فرشتگان هستند.
verb - intransitive verb - transitive
بر تخت نشاندن (کسی)، بر تخت نشستن، به سلطنت رسیدن
- The king will soon throne after his coronation.
- شاه پس از تاج‌گذاری به‌زودی بر تخت سلطنت خواهد نشست.
- They throned the victorious knight.
- آن‌ها شوالیه‌ی پیروز را بر تخت نشاندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد throne

  1. noun The seat on which a ruler sits
    Synonyms: chair of state, royal seat, dais, cathedra, divan, gaddi, guddee, masmud, masnad, raised chair
  2. noun The symbol of royal power
    Synonyms: authority, chair, sovereignty, toilet, royalty, sway, dominion, royal power, kingship, cathedra, dignity, His Royal Majesty, can, power, his-royal-highness, rank, commode, the crown, crapper, seat, pot, potty, stool
  3. verb Put a monarch on the throne
    Synonyms: enthrone
    Antonyms: dethrone

Idioms

  • power behind the throne

    قدرت پشت‌پرده، شخص نیرومندی که پشت‌پرده و به نام دیگری کار می‌کند

ارجاع به لغت throne

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «throne» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/throne

لغات نزدیک throne

پیشنهاد بهبود معانی