امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Throne

θroʊn θrəʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    throned
  • شکل سوم:

    throned
  • وجه وصفی حال:

    throning
  • شکل جمع:

    thrones

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
تخت، اورنگ، اریکه (برای پادشاه و ملکه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The king sat on the throne.
- شاه بر تخت نشست.
- The queen's throne was adorned with jewels.
- اریکه‌ی ملکه با جواهرات آراسته شده بود.
noun C2
تاج‌وتخت، سلطنت
- The prince was next in line for the throne.
- شاهزاده در صف رسیدن به تاج‌وتخت بود.
- The battle for the throne lasted for years.
- نبرد برای رسیدن به سلطنت چندین سال طول کشید.
noun informal
توالت (به‌ طنز)
- Don't forget to clean the throne before guests arrive!
- یادت نره که توالت رو قبل از اومدن مهمون‌ها تمیز کنی!
- He sat upon the throne, pondering life's mysteries!
- روی توالت نشست و به رازهای زندگی فکر کرد!
noun plural
دین (مسیحیت) عرشیان (گروهی از فرشتگان)
- They seek the guidance of thrones in times of distress.
- آن‌ها در مواقع سختی راهنمایی عرشیان را طلب می‌کنند.
- The thrones are the third order of angels.
- عرشیان سومین مرتبه‌ی فرشتگان هستند.
verb - intransitive verb - transitive
بر تخت نشاندن (کسی)، بر تخت نشستن، به سلطنت رسیدن
- The king will soon throne after his coronation.
- شاه پس از تاج‌گذاری به‌زودی بر تخت سلطنت خواهد نشست.
- They throned the victorious knight.
- آن‌ها شوالیه‌ی پیروز را بر تخت نشاندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد throne

  1. noun The seat on which a ruler sits
    Synonyms:
    chair of state royal seat dais cathedra divan gaddi guddee masmud masnad raised chair
  1. noun The symbol of royal power
    Synonyms:
    authority chair sovereignty toilet royalty sway dominion royal power kingship cathedra dignity His Royal Majesty can power his-royal-highness rank commode the crown crapper seat pot potty stool
  1. verb Put a monarch on the throne
    Synonyms:
    enthrone
    Antonyms:
    dethrone

Idioms

  • power behind the throne

    قدرت پشت‌پرده، شخص نیرومندی که پشت‌پرده و به نام دیگری کار می‌کند

ارجاع به لغت throne

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «throne» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/throne

لغات نزدیک throne

پیشنهاد بهبود معانی