با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tiger

ˈtaɪɡər ˈtaɪɡə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tigers

توضیحات

همچنین برای ببر ماده می‌توان از tigress به‌جای tiger استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
جانورشناسی ببر
- The tiger was stalking its prey in the jungle.
- ببر برای شکارش در جنگل کمین کرده بود.
- Which has spots, the leopard or the tiger?
- کدام یک خال دارد؟ پلنگ یا ببر؟
noun countable
(شخص) مصمم، قوی
- She’s a true tiger in the boardroom, never backing down from a challenge.
- او شخصی مصمم در اتاق هیئت‌رئیسه است و هرگز از چالشی عقب‌نشینی نمی‌کند.
- He’s known as the tiger of the team, always pushing everyone to do their best.
- او به‌عنوان شخص مصمم تیم شناخته می‌شود و همیشه همه را تحت فشار قرار می‌دهد تا بهترین کار را انجام دهند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tiger

  1. noun A perversely bad, cruel, or wicked person
    Synonyms: cat, feline, archfiend, leopard, beast, carnivore, devil, tigress, fiend, panthera-tigris, cougar, ghoul, tiger cat, cub, monster, ogre, man-eater, jaguar, vampire, lynx

Idioms

ارجاع به لغت tiger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tiger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tiger

لغات نزدیک tiger

پیشنهاد بهبود معانی