با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tight-lipped

ˌtaɪt ˈlɪpt ˌtaɪt ˈlɪpt ˌtaɪt ˈlɪpt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
لب‌فروبسته، ساکت و خاموش، خاموش، ساکت، صامت
- The family members were tight-lipped about their inheritance.
- اعضای خانواده در مورد ارث خود لب‌فروبسته بودند.
- The chief of police was tight-lipped about the cause of the fire.
- رئیس‌پلیس درباره‌ی علت آتش‌سوزی سکوت اختیار کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tight-lipped

  1. adjective silent
    Synonyms: buttoned up, clammed up, closemouthed, dumb, hushed, mum, mute, muted, not talkative, quiet, reserved, restrained, reticent, secretive, taciturn, tongue-tied, zipped

ارجاع به لغت tight-lipped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tight-lipped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tight-lipped

لغات نزدیک tight-lipped

پیشنهاد بهبود معانی