با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Time-consuming

ˈtaɪmkənˌsuːmɪŋ ˈtaɪmkənˈsjuːmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1
وقت‌گیر، زمان‌گیر
- Writing such a book is very time-consuming.
- نگاشتن چنین کتابی بسیار وقت‌گیر است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت time-consuming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «time-consuming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/time-consuming

لغات نزدیک time-consuming

پیشنهاد بهبود معانی